محل تبلیغات شما
http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/22.gifhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/22.gifhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/22.gifhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/22.gifhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/22.gif

منتظربودم یه چیزی بیاد توی این کله که بیام و بنویسمش اما دریغ. انکار که خشکسالی شده

منتظرم کههمکارم نسخه رو بپیچه و آماده کنه تا تحویل مریض بدم. توی داروخانه داشتم بهداروهای کمیاب فکر میکردم. یهو  یه ماشینی از کنار داروخانه رد شد. سرعتشو کم کردوایستاد. حدس زدم مریضیه که یه دارویی رو کم آورده و میخواد که دوباره بگیره. توی همینفکرا بودم که چی جواب بدم و چی بگم و . که طرف از ماشین پیاده شد و اومدداروخانه. با یه کمی اخم همراه با یه نیم لبخند که اگه کار دیگه ای داشت ضایع نشدهباشم گفتم بفرمایین. ازقیافش حدس زدم که میشناسمش.و آشنا هم بود

آقای دکترراستش شماره فلان همکارتونو میخوام گفتم که حقیقتش من نمیتونم شماره شخصی کسی روبهتون بدم. گفتن اصلا آقای دکتر خودتون که دکترین با اینکه به بچه ها گفتم آقای دکتر بهشون نمیاد اهل این کارا باشه ولی میگمخدمتتون. حقیقتش یکی از بچه ها نامزد داره (شستم خبردار شد که آخر این ماجرا چیه) حالا یه مشکلی براش پیش اومده و.اخمامو کردم تو هم و  گفتم باردار شدن؟ گفتن بله متاسفانه. گفتم خوب چه کاریاز دست من بر میاد؟؟ گفتن آمپول پروستاگلندین میخوایم. لبخند زدم گفتم ما رو داروهایغیر قانونی کار نمیکنم.( در این بین همش به این فکر میکردم که آخه اون بچه بدبختی کهبا این وضعیت به دنیا میاد چی میشه؟ اون دختر بدبختی که این ننگ رو تا آخر عمرشباید تحمل کنه چی میشه؟ چه عاقبتی توی این جامعه براش پیش میاد اگه نتونه اینمساله رو به قول خودشون ختم به خیرش کنن؟ پسره حاضر میشه باهاش ازدواج کنه؟ اصلااومدیم و ازدواج کرد این ازدواج چه آخر و عاقبتی خواهد داشت؟ و ) آقای دکتریعنی جایی رو نمیشناسین که داشته باشه؟ تصمیم گرفتم حداقل کاری که میتونم براشونبکنم رو بکنم ( با اینکه هنوز تکلیفم در این مورد مشخص نبود ) بازار سیاه. یوسفجان جای دیگه - این نزدیکیا؟(انگار داره با پسر خالش حرف میزنه،باز اخمام رفت توهم) گفتم والا نمیشناسمو ادامه دادم: ببینین آقا، این دارو عوارض خیلی زیادیداره حتما باید تحت نظر پزشک تجویز بشه. فرمودن آره تهوع استفراغ اسهال خطرات قلبیتنفسی و . یهو یه جرقه تو ذهنم اومد. همکاری رو میشناختم که به قول خودمون ازاون عند خلافا بود ( البته فقط حدس میزدم با توجه به حس ششم قوی که دارم ) گفتمآقای فلانی، فردا تشریف بیارین تا من باهاشون صحبت کنم و شماره یه داروخونه رو تویفلان جا رو بهتون میدم فک میکنم که دکترش بتونه براتون جور کنه و. 

همونطورشد چند روز بعد خوش و خرم اومد و گفت فلانی برام جور کرد.

حالامساله اینه در این موارد برخورد ما به عنوان یک داروساز یا یک کارشناس دارو یاهمان پزشک، باید با مریض چطور باشه؟ اینو کسی به ما یاد نداده. جزو دروسمون نبودهکه در موارد خاص یا حتی معمولی چه برخوردی باید داشته باشیم با وجود اینکه اکثرهمکاران ما وارد داروخانه میشن. من به شخصه به این مساله نگاه میکنم و میگم این زنعاقبتش در جامعه ما نابودیه اگه که کسی متوجه خطاش بشه. یه مذهبی از نظر خودش یهآدم معمولی از نقطه نظر خودش اون همکارمون از نقطه نظر دیگه شاید مادی شاید .

چه بایدکرد؟ چه باید گفت؟به کی باید گفت؟؟؟

 

قوانین،برای تبدیل شدن از یک مدیر خوب به یک مدیر عالی

چرا کارمندان یا به اصطلاح کارگران از کارشان رضایت ندارند 3

چرا کارمندان یا به اصطلاح کارگران از کارشان رضایت ندارند 2

رو ,یه ,گفتم ,توی ,داروخانه ,اون ,در این ,فکر میکردم ,حدس زدم ,چی میشه؟ ,این مساله

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیشخوان شهرداری مشهد webcmanpyga ospsychtivi cotemppode1983 enpeamesgest *_*دخیا*_* gandlowniawil مرجع مقالات ISI ایران | مقالات ترجمه شده 2019 میلادی پایگاه رسمی امامزاده جعفر (ع) از نوادگان امام موسی کاظم (ع) واقع در روستای جعفرآباد شهرستان اقلید فارس فدک اقتصاد